معنی نوعی کشتی بزرگ تجاری
حل جدول
فله بر
نوعی کشتی
یدک کش
داو
زبزب
نوعی چسب تجاری
سریشم
نوعی شرکت تجاری
سهامی
نوعی کشتی جنگی
ناو؛ از دیدگاه تاریخی ناو به شناورهای کوچکی گفته میشد که میتوانست بدون وابستگی به یک ناوگان ماموریتهای خود را نظیر شبیخون زدن به کشتیهای تجاری دشمن انجام دهد. در اواخر سدهٔ نوزدهم واژه ناو به هرگونه شناوری که توانایی انجام چنین ماموریتی داشت اطلاق میشد و از دهه 1890 تا اواخر 1950 ناوها گونهای از کشتیهای جنگی بودند که از لحاظ پهنا و درازا از رزمناوها کوچکتر و از ناوشکنها بزرگترند.
کشتی بزرگ فلهبر
پاناماکس
واژه پیشنهادی
لغت نامه دهخدا
تجاری. [ت ُج ْ جا] (ص نسبی) منسوب به تاجر و بازرگان. (ناظم الاطباء).
تجاری. [ت ِ ری ی] (ع ص نسبی) منسوب به تجارت. رجوع به تجارت و تجاره شود.
تجاری. [ت َ] (ع مص) (از: «ج ری ») با هم رفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || مناظره کردن در سخن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء): تجاروا فی الحدیث. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
کشتی کشتی
کشتی کشتی. [ک َ / ک ِ ک َ / ک ِ] (ق مرکب) بسیار. سخت بسیار. مقابل بس اندک:
نعمت منعم چراست دریا دریا
محنت مفلس چراست کشتی کشتی.
ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 509).
فرهنگ عمید
نوعی ورزش که بین دو نفر انجام میشود و هر کدام سعی میکند با استفاده از فنون آن ورزش پشت دیگری را به زمین بیاورد،
* کشتی فرنگی: (ورزش) نوعی کشتی که فنون آن از کمر به بالا اجرا میشود،
معادل ابجد
1709